بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از شروع، از دوستانی که با "ادامه مطلب" مشکل دارن، عذرخواهی می کنم چون مجبورم متن های طولانی رو بفرستم به ادامه مطلب وگرنه پارسی بلاگ ایراد می گیره.

روز شنبه جشن افتتاحیه داشتیم. کلی برنامه برای این روز ریخته بودم که چون دو تا کلاس با هم آمده بودند و مادرها هم حضور داشتند، صدا به صدا نمی رسید و مجبور شدم از خیر بعضی از کارها بگذرم.

اول کلاس، دو تا کمک مربی ها که خودشون دو تا از مادرها هستند، با بچه ها بازی کردند تا من آماده بشم. بعد کاغذهایی رو که برای امروز آماده کرده بودیم و تصویر حرم امام رضا علیه السلام داشتن، بهشون دادیم. چون قرار بود که افتتاحیه همزمان با میلاد امام رضا علیه السلام باشه، من این برگه ها رو آماده کرده بودم و با این که با یک هفته تاخیر کار رو شروع کردیم، دلم نیومد که افتتاحیه متبرک به نام آقا نباشه. منتمام این برنامه ها رو از عنایات ایشون می دونم و دلم می خواد همه جا نامشون باشه.

تصویرمون، عکس یه خانواده بود که رفته بودند زیارت امام رضا علیه السلام و داشتن اذن دخول می خوندن، حرم هم به مناسبت جشن میلاد چراغونی بود. زحمتِ کشیدن تصویر رو هم دوست خوبم خانم سین متقبل شد. کمی در مورد تصویر و آیه اذا دعیتم فادخلوا با بچه ها حرف زدم. یاد این شعر افتادم:

اذن دخول حرم تو یا ابا الفضله

دست عطا و کرم تو با اباالفضله

وای دلم حسابی هوای حرمو کرد.

برای بچه ها گفتم که نباید یک دفعه وارد خونه کسی یا اتاق مامان و بابا بشن و اول باید در بزنن و اجازه بگیرن و بعد در مورد اجازه گرفتن از امام رضا علیه السلام صحبت کردیم. بعدش با هم چیزهای مختلف داخل تصویر رو شمردیم مثل کبوترها، شیرهای آب، ماهی ها، گل ها و... البته حوض های حرم امام رضا علیه السلام ماهی نداره ولی خب ما کشیده بودیم دیگه.

بعد از این کار، یه سری گل مقوایی در رنگ های مختلف به بچه ها دادیم که روی نوارهای مقوایی یک سانتی بچسبانند و بعد دور سرشان چسباندیم و مثل تاج گل شد. دستور ساختش رو می تونین از اینجا ببینین. اگه خواستین از این تاج ها به تعداد زیاد درست کنین، از یه مدل گل ساده تر استفاده کنین چون بریدن این گل ها واقعا وقت گیره و من هم که تجربه اش رو نداشتم، همه اش رو دادم به یکی از کمک مربی ها و اون بنده خدا هم به کمک امدادهای غیبی و چندین نفر مهمونی که دیشب سرزده اومدن خونشون، تونست کارو تموم کنه. اکه بخوام از این امدادهای غیبی براتون بگم، خیلی طولانی میشه. آدم واقعا توی این کارها دست خدا رو به وضوح می بینه. خداجون خیلی خوشگلی، خیلی.

ادامه دارد...