بسم الله الرحمن الرحیم
داشتم صحبتهای حاج آقا قرائتی را در برنامه سمت خدا تماشا می کردم:
"از دیوانه ها خیلی چیز می شود یاد گرفت. من یک وقتی دیدم در مسجد کاشان، یک دیوانه ای آمد داخل و یک فحشی داد. کسی چیزی نگفت. دیوانه رفت جلو به امام جماعت که در محراب نشسته بود گفت: با تو بودم. بعد شروع کرد از صف اول به تک تک نمازگزاران گفت: با تو بودم، با تو بودم، با تو بودم... مردم هم دیوانه را برداشتند و از مسجد بیرون انداختند. آنجا بود که من فهمیدم، سخنرانی عمومی فایده ندارد، گاهی لازم است تک تک بروی سراغ آدم ها و حرفت را بزنی"
فقیر می گویم: تازه فهمیدم که گاهی لازمه تک تک برم به مادرا گوشزد کنم که چطوری با بچه هاشون کار بکنن. عمومی که می گی انگار هیچ کس چندان به خودش نمی گیره. یه چیز دیگه هم فهمیدم برای خودم: همون اول که اومدن یه چیزو عمومی گفتن، بفهم و جدی بگیر و بزرگان رو تو زحمت نینداز که بیان خصوص بهت بگن. شاید هیچ وقت چنین فرصتی دست نده و اونی که این وسط ضرر می کنه خودتی.