 |
بسم الله
به نظرتون وقتی یه بچه دو ساله سوال می کنه که خدا کجاست، چه جوابی باید بهش داد.
همین سوال رو امشب از آقای همسر پرسیدم و خدا رو شکر ایشون هم همون جوابی رو دادن که من به علی دادم. اگه شما هم تجربه ای در این زمینه دارین لطفا بگین.
توی کتاب آیه های زیبا و حدیث های قشنگ که قبلا معرفی کردم، یه تصویر هست برای آیه "واشکروالله"، یه زن و مرد ایستادن وسط مزرعه، روی سرشون بارون می ریزه و اونا هم دارن خدا رو شکر می کنن. علی پرسید:"این داره چی کار می کنه؟"
گفتم:"داره بارون میاد و این آقاهه داره می گه الحمدلله، خدایا شکرت."
علی: "خدا کجاس؟"
من: 
(چه جوابی باید می دادم که برای سن این پسر کوچولو مناسب باشه و در عین حال درست هم باشه. اصلا دلم نمی خواست بگم که خدا توی آسمونه. به نظرم این غلط ترین جوابی بود که می شد داد.)
گفتم: "خدا همه جا هست."
علی: "خدا کجاس؟" (وقتی جواب براش قانع کننده نباشه دوباره سوال می کنه.)
به لطف خدا، یه دفعه یاد اون حدیث قدسی افتادم که خدا به حضرت داود(علیه السلام) می فرماید که زمین و آسمان گنجایش مرا ندارند بلکه قلب بنده مومنم گنجایش مرا دارد.
گفتم: "خدا تو قلب علیه، خدا تو قلب مامانه، خدا تو قلب باباس."
از این جواب خیلی خوشش اومد و چندین بار تکرارش کرد.
*************
یه مساله دیگه که برام سوال بود که چطور براش جا بندازم، مساله بهشت و جهنم بود، 
به خصوص که در کتاب هایی هم که براش می خونم، تصاویری از بهشت و جهنم وجود داره و فکر می کردم که دیگه وقتش رسیده که براش توضیح بدم که به لطف خدا یه جواب هم برای این مساله پیدا کردم. شما هم اگه نظری دارین لطفا بگین.
اولین تصویر کتاب سوره های بهار1 که درباره اش قبلا توضیح دادم، مربوط به سوره حمده. براش گفته بودم که اینجا یه آقایی هست که داره توی صراط مستقیم راه میره، بقیه آدما اشتباهی دارن توی راه های دیگه می رن، بعد با هم دیگه می کوبیدم روی سر اونایی که داشتن اشتباهی می رفتن و می گفتیم: "آهای از اون ور نرو می افتی توی النّار (آتیش)، می سوزی، بیا توی صراط مستقیم." 
امروز برای توضیح بهشت و جهنم هم بهش گفتم که هر کی توی صراط مستقیم بره، خدا جون بغلش می کنه و می برتش توی جنة، چیزای خوب بهش می ده، هر چی فواکه (میوه) دلش بخواد اونجا هستش،
ولی این یکی آقاهه اشتباهی رفته، افتاده توی النار، داره می سوزه.(علی از این تعبیر "خدا جون بغلش می کنه"، خیلی خوشش اومد
)
فکر کنم این توضیح چند تا فایده داشت: اول این که جهنمی شدن کافرا رو به گردن خودشون می انداخت و نه گردن خدا، یعنی تقصیر خودشون بود که اشتباهی رفتن. ثانیا بچه با این نوع تعبیر آشناست، چون خودش هم توی زندگی روزمره اش می بینه که یه وقتایی بهش می گیم که این کارو بکن و اون کارو نکن که یه بلایی سرت میاد، اون وقت می فهمه که کسی که داره توی جهنم می سوزه، خودش به حرف خدا گوش نکرده.
باز هم نمی دونم که این توضیحات چقدر خوب بود. 
به راهنمایی شما هم نیاز دارم. نظرتون رو بگین لطفا.
*************
برای حسن ختام مطلب هم یه چند تا از بازی هایی رو که با آیات قرآن می کنیم براتون می نویسم:
1) دوتایی چهار دست و پا دنبال هم می کنیم و من می خونم: "فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ: که از (مقابل) شیرى فرار کردهاند!"(مدثر/51) بعد می رم علی رو می گیرم و می خورم. 
2) بازی نون پختن: علی رو روی زمین می خوابونم و مثل حمیر به راست و چپ می چرخونمش یعنی دارم نون می پزم و مشت و مالش می دم و می خونم: "وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ: و آنان را به سمت راست و سمت چپ مىگرداندیم" (کهف/18)
(یه شکلک مناسب برا نون پختن پیدا نکردم، ولی این یکی حسمون رو توی این بازی خیلی خوب منتقل میکنه)
3) وقتی با ماشین میریم توی تونل یا حتی موقع رد شدن از زیر پل و یا هر زمانی که می خوایم از یه جای تاریک به یه جای روشن بریم، می خونیم: "مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور" (بقره/257) (این بازی توی تونل توحیدخیلی حس میشه، وقتی بعد از 2 کیلومتر رانندگی در ظلمات، یه دفعه به نور می رسی. علی که توی تونل توحید همش می خواد بدونه که صدای عجیبی که اونجا شنیده میشه مال چیه. وقتی بهش می گم مال هواکشاس، گیر میده که هواکش کجاس. بچه عشق هواکشه، هرجا میریم میگرده هواکشاشو پیدا می کنه. استعداد خاصی هم در این زمینه داره. 
)
4) اینم آخریش. موقع قایم موشک بازی، وقتی که دارم دنبال علی میگردم: "ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُد: مرا چه شده که هُدهُد را نمىبینم" (نمل/20) البته تا صداش می زنم که علی کجایی، بچم از بس معصومه خودش زود میاد بیرون. 
