زیارت عاشورا بریدن از ثابتات، راز پریشانی جوامع - حیات خلوت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بریدن از ثابتات، راز پریشانی جوامع
| نظر

      طناب

 14-13 ساله بودم. معلم زبانمان در کانون مرد مسنی بود. از آنها که در عین آن­که سنشان زیاد است، موهایشان را رنگ می­کنند، مثل جوانان لباس می­پوشند، مدام شوخی می­کنند و به طور کلی سعیشان بر این است که خود را جوان نشان دهند. فضای کلاس­هایش شاد بود و همه دوستش داشتند، ولی من به شدت از او بدم می­آمد. آدم بی­قید و بندی بود، هیچ اعتقادی به اسلام نداشت. به من هم خیلی گیر می­داد. یادم می­آید که اصلاً دوست نداشت راجع به مرگ صحبت کنیم. به طرز عجیبی از این بحث فرار می­کرد و با این که اهل مزاح بود، در این مورد شوخی سرش نمی­شد و شاید اگر زیاد اصرار می­کردی عصبانیتش را هم می­دیدی. هنوز بعد از 10 سال این مطلب را به یاد می­آورم. بعدها آدم­های دیگری را هم دیدم که از این نظر کم و بیش شبیه به او بودند.

در جایی خواندم:"اگر جامعه­ای ثابتات خودش را از دست بدهد، زندگی­اش سراسر پوچی و سرگردانی است." ثابتات یعنی آن چیزهایی که با مرور زمان تغییر نمی­کنند. یعنی اصول و مبانی پایدار یک مکتب، یک اندیشه، یک جامعه. وقتی انسانی یا گروهی این ثابتات را از دست داد، زندگیش دچار پریشانی می­گردد یعنی مثل پرکاهی اسیر بادهای شرق و غرب هر روز به سویی رانده می­شود و این معضلی است که جهان امروز گرفتار آن است و می­رود که اصول بنیادین دین و مکتب ما را نیز تهدید کند. اندیشه­های نوظهور و مسمومی چون:"علی (علیه­السلام) دیگر کهنه شده است"، "فلان قوانین و احکام مال 1400 سال پیش است و به درد عصر تکنولوژی نمی­خورد"... در حالی­که خداوند می­فرماید:" فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه‏" (30/روم) آدمی بر فطرتی الهی خلق شده است، فطرتی که در طول زمان ثابت است و از عصری به عصر دیگر تغییر نمی­یابد پس اصول حاکم بر این فطرت نیز باید ثابت و پایدار باشد.

خداوند می­فرماید:"نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ" (6/قصص) یعنی به فرعون و هامان و لشکریان آنها نشان دادیم آنچه را می­خواستند که نبینند و از آن حذر می­کردند، "حذر" یعنی فرار کردن. فرعون و فرعونیان از ثابتات قوم خود که در راس آن موسی (علیه­السلام) قرار داشت، رو برگرداندند و خداوند آنچه را که از آن می­گریختند بر سرشان آورد و آنها را که از مرگ و فنا فرار می­کردند به هلاکت رساند و این قصه هر امتی است که از ثابتاتش رو گردان شود.

یاد معلم زبانمان افتادم و ترسی که از مرگ داشت و به خیال خودش با نیندیشیدن به مرگ، آن را از خود دور می­کرد تا به راحتی بتواند به خوش­گذرانی و لاابالی­گری­هایش بپردازد. نمونه وسیع­ترش را در کلام یک دانشمند سوئدی یافتم که می­گوید:"ای مردم، ما در ابتدای رنسانس طوری برنامه­ریزی نکردیم و بنا نداشتیم به این چیزی برسیم که حالا بعد از 400 سال رسیده­ایم، ولی طوری زندگی را شروع کردیم که حتماً به این نتایج می­رسیدیم. ابتدا از مرگ ترسیدیم، و لذا انرژی­هایی برای دفع مرگ صرف کردیم و اسلحه­هایی مخوف ساختیم (چرا؟ چون می­خواستیم مرگ را بمیرانیم!) و در نتیجه مرگ با چهره­ی وحشتناک­تری به ما رو کرد. و باز از مرگ ترسیدیم و قبرستان­ها  را از منظر و مرئای زندگی به کرانه­های شهرها راندیم که به یاد مرگ نیفتیم، ولی غربتمان در قبرستان­ها، تصور مرگ را برایمان وحشتناک­تر کرد، و پیران خانواده را که یادآور مرگ بودند و متذکر مقدمه­ی مردن، از صحنه­ی زندگی دور کردیم تا یادآوران مرگ در کنار زندگی ما نباشند و به آسایشگاه سالمندان سپردیمشان. در نتیجه پیری­مان با چهره­ی افسرده­تر و زشت­تری برایمان نمایان شد. و پیران که صندوقی از حکمت و تجربه بودند و حوصله­ای بودند برای اینکه این صندوق تجربه در کنار فرزندانمان قرار بگیرد تا سینه­ی فرزندانمان به سینه­ی پیرانمان وصل شود و حکمت گذشته در آینده، میراثمان گردد، از صحنه­ی زندگی دور شدند. پیران رفتند و کودکان با همه کودکی، برنامه­ریز زندگی ما شدند."

حالا این را مقایسه کن با قبرستان­های به حاشیه­ی شهرها رانده شده مملکت خودمان و آسایشگاه­های سالمندان که هر روز پُرتر از دیروز می­شود و پدران و مادرانی که به جای آن که در بندگی خدا باشند، تبدیل به خدمتکاران گوش به فرمان کودکان شده­اند و دست آخر همه این­ها را بگذار کنار آن حرف­های روشنفکرمآبانه و قرائت­های جدید دایگان مهربان­تر از مادر از اسلام و احکام آن، فافهم و تدبر!

 



نویسنده : ام علی
تاریخ : شنبه 87 مهر 13
زمان : ساعت 4:38 عصر


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir




 

کل بازدید: 250851
بازدید امروز: 85
بازدید دیروز: 7
تعداد کل پست ها: 98

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا