بسم الله الرحمن الرحیم
باید دانست، کودک انسان مانند بچه سایر حیوانات فقط دارای شکم و بدن نیست که مأموریت والدین تنها تأمین غذا و لباسش باشد. کودک، گذشته از این ها، صاحب مغز و دارای فکر و روح است و این دو، شدیداً نیازمند تربیت است. مهم ترین دوران ریخته شدن شاکله تربیت انسان همین دوران کودکی است که هنوز شخصیتش به طور کامل شکل نگرفته و آمادگی پذیرش هر گونه تربیت را دارد لذا سرمایه گذاری و همت جدی خانواده باید متوجه دوران کودکی و تربیت و پرورش فرزند در همین دوران باشد ولی متأسفانه اکثر پدر و مادرها با فنون تربیت آشنا نیستند و همین مسأله باعث می شود که سنین طلایی پرورش فرزندان از دست برود و کودکان بدون برنامه حساب شده و صحیح و به صورت خود به خود و خودرو بزرگ شوند.
حساسیت دوران کودکی تا آنجاست که در توصیف آن گفته شده: «کیفیت رفتار فرد را حتی در دوران سالمندی می توان در همان خردسالی پیش بینی کرد، همان گونه که کودکی شخص سالمند را می توان از رفتارهای فعلی او تشخیص داد و امام صادق-علیه السلام- در این زمینه می فرمایند: اگر (در سنین کودکی) آموخت، صالح و رستگار می گردد وگرنه دیگر خیری در او نیست.» (آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد/ دکترباهنر/ مقدمه ص 15)
حال که بر اهمیت تربیت نوگلانمان بیشتر واقف شده و به عبارتی دغدغه مند گشتیم، سوال اساسی این است که در این راستا چه باید کرد.
ما پاسخ به این پرسش را در قالب چند گام مهم و زیربنایی بیان می کنیم.
گام اول: شما پدر و مادر عزیز باید بدانید خانوده، نخستین مدرسه تربیت دلبند شما و معیار اولیه ی شکل گیری شخصیت اوست. کودکان در چندسال اول عمر، در این مدرسه ی کوچک، تنها مقلدند.
«آنچه که به زندگی کودک ما شکل می دهد، دستورها و توصیه های ما نیست بلکه اعمال و شیوه های زندگی ماست. جزئی ترین، ریزترین، پنهان ترین و غیررسمی ترین رفتارهای ما، وسیع ترین، عمیق ترین و آشکارترین تأثیرات را به دنبال دارند و به عبارتی کودکان ما آنچه که ما می خواهیم نمی شوند بلکه آنچه که ما انجام می دهیم می شوند. کودکان در میان خاموشی و سکوت بیشتر از سخنرانی و نصیحت تأثیر می پذیرند، در واقع رفتارهای خاموش ما بیشتر از رفتارهای کلامی ما اثر می گذارند و این تأثیر هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی مصداق دارد.» (مقدمه کتاب گلبرگ زندگی)
برای مثال وقتی بر تربیت دینی فرزند تأکید داریم و می دانیم که نظر اسلام بر زندگی ساده و بی تجملات است، در درجه اول باید به وضعیت خانه خودمان توجه داشته باشیم، فرش ها، لوازم منزل و حتی تابلوهایی که بر دیوار خانه آویخته ایم، انتخابهایی است که نشان دهنده شخصیت واقعی ماست و قرار است شخصیت انسان های دیگر را بسازد. پدر و مادری که ایده آل خود را تربیت فرزندانی منضبط و با نظم می دانند، مهم است که نظم را؛ از نظم ظاهری خود و محیط خانه گرفته تا انضباط و وقت شناسی در امور روزمره؛ به نحو احسن سرلوحه ی کار خود قرار دهند. اگر فرزندانی می خواهیم که اهل ورزش باشند، بایستی کودک ما روزانه، ولو به مدت کم، ما را در حال ورزش کردن ببیند و ...
مادر و پدر گرامی، باید بدانید شما با انسان هایی سروکار دارید که زندگی شان را از شما می آموزند و اعمال و حرکات شما را الگو قرار می دهند و شخصیتشان را از همین حرف ها و رفتارهایتان می سازند. اگر درست عمل نکنید نسلی را فاسد و اگر درست عمل کنید نسلی را اصلاح کرده اید. البته این حس تقلید کودک از نعمت های بزرگ خداوند است که به دلبندتان عطا شده، چرا که او طبق فطرت الهی درست کردار و خداپرست به دنیا آمده و تنها اگر محیط تربیتیش که شما باشید موحد و مطابق آیین توحید باشد، او نیز رستگار خواهد شد.
ممکن است این موضوع در ابتدای امر کمی سخت به نظر برسد چرا که نیازمند ترک بسیاری از عادت های غلط و کسب بسیاری از شیوه های مطلوب است اما وقتی جایگاه انسان را در هستی درک کنیم، به اهمیت نقش پدری و مادری پی خواهیم برد و می فهمیم که کار ما آسایش و تن پروری نیست، خوردن و خوابیدن و خوش بودن نیست، لذت نیست، اگر هدف ما تنها کسب لذت مادی و بدنی بود چه نیازی به این همه استعداد داشتیم، کار ما تربیت است و اولین گام در این مسیر، حرکت و رفتن و به اصطلاح خودسازی ماست زیرا تا خودسازی صورت نگرفته باشد "دیگر سازی" ممکن نیست.
مطمئن باشید وقتی عشق های کوچک، انسان را به کارهای بزرگ کشانده و بیستون ها را برپا کرده است، عشق به گلهای درون خانه مان ما را به کارهای بزرگتر می کشاند و حمل بارهای سنگین تری را برایمان آسان می سازد.
گام های بعدی را در یادداشت های آینده دنبال کنید.
مطالب مرتبط: