زیارت عاشورا یادداشت های قرآنی 12 - حیات خلوت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یادداشت های قرآنی 12
برچسب ها: یادداشت های قرآنی (26)، | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

برای این که آقای پارسی بلاگ ایراد نگیره، مجبور شدم، متن رو در دو تا یادداشت بنویسم. برین توی ادامه مطلب و بقیه اش رو بخونین. راستی کسی می دونه چطوری میشه با این آقای پارسی بلاگ کنار اومد که متنهای طولانی رو هم نشون بده؟

 

ما برای بچه ها لوازم التحریر یک شکل تهیه کردیم. برای کلاس هدهد که سه ساعتیه، رنگ سبز و برای کلاس نحل که یک ساعتیه، نارنجی. نظر من این بود که لوازم رو توی کلاس نگه داریم و وسایلی مثل قیچی و چسب و مدادرنگی و... رو جمعی استفاده کنیم، یعنی این جوری نباشه که برای هر کدوم برچسب بزنیم و توی دردسر بیفتیم. به همین خاطر نمی خواستم لوازم التحریر رو دست بچه ها بدم که به دلایلی مجبور شدم این کارو بکنم و واقعا کار بدی بود. چون بعدش بچه ها دلشون می خواست وسایل رو با خودشون ببرن خونه و من به سختی تونستم، راضیشون کنم که وسایلشون رو بهم بدن و بعضی هاشونم که گریه می کردن. البته بستنی ها به دادمون رسیدن و سر بچه ها گرم شد و من سریع وسایلو جمع کردم.

اگه خدا کمک نکنه واقعا انجام این کار خیلی خیلی سخته، اگه سخنان بزرگانی مثل امام خمینی و امام خامنه ای نباشه، آدم خیلی خسته میشه. وجود این فطرت های پاک هم آدمو شارژ می کنه، مثل حسین عزیزم که قبلا در مورد دقتش باهاتون صحبت کرده بودم و امروز حاضر نمی شد تاج گل رو روی سرش بگذاره و وقتی که حاج آقا داشت برای مادرها صحبت می کرد، دیدمش که حسابی رفته بود تو بحر همون برگه هایی که بهشون داده بودم، یا محمدمهدی که چند دقیقه مونده به شروع کلاس به جمعمون پیوست و من خیلی خوشحال شدم و گل ها رو پشت و رو چسب می زد و من هم دوست نداشتم مجبورش کنم جور دیگه ای عمل کنه، یا زهرای خانم خانما که مدادرنگی هاشو سفت بغل کرده بود و به کسی نمی داد، یا فاطمه، خواهر بزرگه اون یکی زهرا که مردد بود بیاد توی کلاسمون یا نه و وقتی لوازم التحریر رو به بچه ها دادم و به اون ندادم، بغض کرد و بعدش می گفت خاله به من صورتیشو بده، یا علی، پسر خودم که تا قیچیشو باز کرد، سریع دخلشو آورد و از هم بازش کرد، یا علی ق. که از بقیه بچه ها بزرگتره و یه پارچه آقاست و وسط کلاس اومد منو بغل کرد و گفت خاله دوست دارم.شرمنده

خدایا چقدر زیبایی خودت رو در این بچه ها ریختی، خداجونم خیلی دوست دارم، خیلی.

 

باید جوان‌های ما، پیرهای ما، زن‌های ما، مردهای ما و بچه‌های ما، همه در راه اسلام، برای عزت اسلام، برای عزت میهن خودشان و برای عزت قرآن کریم فداکاری کنند.

امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه)

 



نویسنده : ام علی
تاریخ : سه شنبه 91 مهر 18
زمان : ساعت 5:21 صبح


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir




 

کل بازدید: 246671
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 7
تعداد کل پست ها: 98

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا