• وبلاگ : حيات خلوت
  • يادداشت : بريدن از ثابتات، راز پريشاني جوامع
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خواهر دل شكسته(پلي) 
    سلام زنگ ناهاره
    + خواهر دل شكسته(پلي) 

    سلام نغمه منم ميخوام گريه كنم هي مي خوام نظر بدم زنگ مي خوره

    مي خوام بگم اين مطلبه يك ذره گنده است يعني سنگينه تازه آن قدر من به همه گفتم نريد بلاگفا همه مي خوان لج كنن برن بلاگفا

    زندگي تلخه

    مي خواستم شما رو به موج دعوت كنم قبول مي كنيد؟ خوشحال ميشم قبول كنيد خبرش رو بهم بديد مي تونيد به اين ادرس بريد و ببينيد http://sosoyefanoos2.parsiblog.com/اما خبرش رو تو وب خودم بگيد ممنون

    + ما ( پولي و موج اف ام ) 

    اول من نه اول من ما رفتيم سر کلاس تا بعد ...!

    نيشخندش جا افتاد
    سلام خوندم جالب بود اما اينجوري كه معلومه الان بايد بالاي 30باشي هاااا
    + مائده 

    سلام!

    خوندم!

    دوست ندارم به فكر آدمها گير بدم! مثال زدن از رفتار بقيه خيلي هم خوب نيست!

    شايسته ي يك نفره!خدا! جون مطمئنه راحع به دليلي كه مياره و مثالي كه مي زنه.

    دوست ندارم چون كسي تيپ خاصي داره يا بحث خاصي را نمي كنه حكم در موردش بديم كه مي ترسه! شايد به قول تو ترس اون آدم ريشه اي ديگه داشته باشه!!

    بگذريم! به نظرم آدمهاي معمولي مثل ما نمي تونن براي مثالهاي اخروي شون افراد ديگه ي جامعه رو به صرف تيپ و قيافه مثال بزنن.

    اين نظر منه! البته نظر يه سري آدمه! ولي من بودم مي گفتم هستن آدمهايي كه از حرف زدن راجع به مرگ طفره مي رن تا يادشون نياد!

    حالا خود ما كه فكر مي كنيم ياد مرگ هستيم چقدر فرق داريم كه اونهايي رو كه فكر مي كنيم نيستن مثال مي زنيم؟!!