زیارت عاشورا اولین حس مادری - حیات خلوت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اولین حس مادری
برچسب ها: یادداشت های شفق (8)، | نظر


بسم الله الرحمن الرحیم 

من شفق ام.

5 ماه دیگه فرصت دارم تا دوران شگفت انگیز مادری.

چیزی که تو این 4 ماهِ گذشته، بیشتر از همه ذهنم رو درگیر کرده بود، تغییر حالت روحیِ دوران بارداریه. کسایی که این دوران رو گذروندن، معنی دقیق حرفم رو متوجه میشن. روح، به حدّی حساس میشه که به کوچکترین پیغامهای دریافتیش پاسخ میده. قلب، چنان رقیق میشه که به سرعت واکنش نشون میده و چشمها رو خیس میکنه. تو یه جمله: میشی یه دختر نازک نارنجی.

برای من، زمان برد تا قدر این نعمت رو بفهمم. تا چند روز پیش احساسم این بود که ضربه پذیر شدم.........یعنی تحمل دیدن و شنیدن خیلی از چیزها رو ندارم. وقتی یه شب، موقع خوردن شام، همسرم گفت از وقتی باردار شدی، چقدر روحیه ات لطیفتر شده؛ جا خوردم. از دیدِ اون، واکنش های من خیلی ملایم تر و مادرانه شده بود.

از شنیدن این جمله، غرق شادی شدم. هیچ نوشته و مقاله ای نتونسته بود چنین تعبیر زیبا و درستی از این حسّ من داشته باشه. مثل کسی بودم که یه استعداد فوق العاده ای داشته باشه ولی اونو نشناسه و ندونه باید چجوری ازش استفاده کنه.......و حالا یه جرقّه.

الان معنی واکنش های روح و قلب و چشمم رو درک میکنم:

گوشم دوست نداره هر صدایی رو بشنوه.........

دستم به هر چیزی نزدیک نمیشه..........

پاهام منو هرجایی نمیبره.........

زبونم دوست نداره هر لقمه ای رو مزّه کنه.........

چشمم به خیلی چیزا بسته میشه..........

دلم ناگهان و بی دلیل شور میزنه..........

قلبم باهام حرف میزنه..........

روحم از بعضی چیزا  آزرده میشه.........

چون من مادرم. نه........از مادر هم مهم ترم.

من مادرم به اضافه ی موجودی پاک پاک که مهمونه منه، و من به اون اعتماد میکنم.

وقتی امروز صبح، قلبم به سرعت تپید و دلم آرامشش رو از دست داد، من بهش اعتماد کردم. قرآنم رو خوندم....... رفتم تو اتاق.......... چشمهامو بستم.......... دستم رو روی دلم گذاشتم و ازش خواستم که باهم دعا کنیم. برای چیزی که من نمیدونستم چیه و شاید اون میدونست. میدونست چون قریب العهد ه و به خدا خیــــــــــلی نزدیکه؛ چون ممکنه دل من بهم دروغ بگه ولی دل اون دروغ بلد نیست. باهم دعا کردیم که خداوند منو اونو پدر عزیزش رو از شرّ و وسوسه ی شیطون حفظ کنه........ والان آرومم.

عزیز دلم، از اینکه چند ماه دیگه رو هم بی وقفه با منی، بینهایت خوشحالم.

انشاءالله



نویسنده : شفق
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 25
زمان : ساعت 10:32 صبح


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir




 

کل بازدید: 245669
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 12
تعداد کل پست ها: 98

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا