سلام
واقعا کارتون عاليه...حرف نداره
ايشالا موفق باشيد هميشه
بعدش... عجب کلکي هستي تو خواهر!
اين عکس مطلب قبلي عجيب برام آشنا اومدش! :دي بعدش تونستم توش علي رو از لباس پليسي اي که دايي عليش براش خريده پيدا کنم!
ها ها ها ... فکر کردي مي توني گولم بزني! :دي
سلام.
من مطلباي خودت رو درست کردم. مطلباي خانوم شفق هم اون طوري پشتش سفيدي نداشت. (يا اگر داشت و من با چشم شماره ي چهار نمي بينم. بگو اونم درست کنم.)
بعد شکلکاي چند تا مطلب قبل پريدش! چون تو پارسي بلاگ درست کوچيک نمي کرد فونتو مجبور شدم ببرم تو وورد و وقتي برگردوندم ديگه شکلک نداشت :(
(مطلب ام علي يا ام اولاد)
بعد در آخر هم حواسم نبود تو مديريت خودم نيستم اومدم نظر بدم. صفحه ي نظرات رو باز کردم. با عرض شرمندگي 6 تا نظر جديد داشتي که الان ديگه غير جديد شد!:دي
بعد از اينکه مطالبتون رو خوندم و نظراتم رو گذاشتم متوجه شدم تجربههاي آموزش قرآني جزو لينکهاي دوستان شماست کاشکي خودتون رو به من معرفي ميکرديد و برام نظر ميدادي که منهم از اين تجربه هاي خالصانه شما استفاده کنم خيلي خوشحالم که شما رو پيدا کردم و اينو مديون دوست عزيزي هستم که به من گفت به آدرس شما سر بزنم.اون هم مثل من و شما معلم قرآنه با يه عالمه ايده
http://lifeonearth.parsiblog.com/
خيلي عالي بود بازي ها!
خيلي خيلي. اين که با دستمال تمييز کنن لباس قلي رو! اين که با آب پاش رو سرشون آب بپاشي که يعني دارن حمام مي کنن. عالي بود عزيزم.
من هم دوست نداشتم اسم داشته باشن شخصيت هاي قصه هام. چه مثبت و چه منفي . براي همين هميشه مي گم : دختر کوچولو و پسر کوچولو!
ئه... قالبو که عوض کردي اينا درست شدن.
پس مشکل از قالب بودش. ايني يکي خيلي خوشگله.
:*