• وبلاگ : حيات خلوت
  • يادداشت : اولين حس مادري
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    وقتي دخترم تازه به دنيا آمده بود اولين با که او را بيرون بردم مجلس روضه امام حسين ع بود. بعد از اتمام مجلس صاحبخانه رو به حضار کرد و گفت امروز دعاهاي ما مستجاب است چون معصومي به روضه ما آمده و اشاره به دختر نوزاد من کرد .

    آنقدر اين تعبيرش برايم جالب بود که از آن به بعد من هم به بچه ها به چشم معصوم نگاه ميکنم و بودن با آنها را غنيمت ميدانم .

    حالا شما هم يکي از اين معصومين را در وجود خود مهمان داري حتما خدا به خاطر او دعاهاي شما را اجابت ميکند .

    التماس دعا...........

    پاسخ

    ممنونم نرگس سادات عزيزم.
    + نقطه سر خط 

    تعبير همسرتون خيلي قشنگ بود!

    دلمون ني ني خواست!

    به سلامتي
    + مهدي 
    براي کساني که از دور ناظر اين تغييرات هستند هم زييباست.
    پاسخ

    سلام آقا مهدي گرامي.پدرشدن هم بايد دوران خاصي باشه که ميتونه يه پسر جوون رو اينچنين تغيير بده. احساس مسئوليت تربيت و حفظ يه روح پاک.بسيار ممنون از توجه تون.
    + نغمه 
    شفق عزيزم سلام
    چقدر خوبه که اولين نفري هستم که مطلب زيباتو مي خونم.
    عزيز دلم از ته دلم مي گم خيلي زيبا بود خيـــــــــــــلي.
    اشکم در اومد.
    يکي از استادام مي گفتن که مادر تا وقتي که شير ميده خدا براش گناهي نمي نويسه.
    به اون صاحب قلب کوچولو و پاک بگو که براي ما هم دعا کنه که بتونيم بچه هامون رو خوب تربيت کنيم.
    تا حالا هيچ کدوم از مطالبي که خونده بودم باعث نشده بود که دلم براي اين دوران تنگ بشه ولي مطلب تو....
    پاسخ

    سلام نغمه جان. به قول همسر عزيزم، همين احساسهاي قشنگه که بازم وسوسه ات ميکنه تجربه اش کني. ممنـــــــــون از بيان احساست.